خانه عشق خراب است خدا می داند
چشم دل برده به خواب است خدا می داند
قصه تشنگی ما و لب شور نگار
قصه بی شرح و جواب است خدا می داند
عطشی در دل و جان است وبیابانی آب
غرض از آب سراب است خدا می داند
چاره ام صبر و سکوت است که می باید کرد
گرچه این سینه کباب است خدا می داند
خلوت ما نه همین است که شائق می گفت
قسمتم زهر مذاب است خدا می داند
(شائق)
نظرات شما عزیزان:
|